ایمان به نادانی

انیشتین به چارلی چاپلین گفت: می دانی آنچه که باعث شهرت تو شده چیست؟
“این است که تو حرفی نمی زنی و همه حرف تو را می فهمند.”
چارلی هم با خنده پاسخ داد: تو نیز می دانی آنچه باعث شهرتت شده چیست؟
“این است که تو با اینکه حرف می زنی، هیچ کس حرفهایت را نمی فهمد.”
اما امروز به شما می گویم همه درد جامعه جهانی نفهمیدن کلام و پیام تلخ و دردناک آمیخته در سکوت چارلی چاپلین بود که همگان بدان
می خندیدند و نیز رمز و رازهای جهان آفرینش در کلام آلبرت اینشتین بود که جهانیان چون مجسمه‌هایی بی جان آنها را می شنیدند و دریغ از اندکی فهم .همه این رفتارها از جهل و نادانی آدمی سر چشمه می گرفت. فلسفه نهفته در عصر جدید و دیکتاتور بزرگ چاپلین آنقدر وسیع بود که اگر تماشاچیان به عمق آن واقف می گردیدند بجای خندیدن ، وحشت زده و سراسیمه از سالنهای سینما می گریختند تا بلکه برای دردهای آینده پر از تباهی خویش درمانی بجویند و چنانچه توان فهم آدمی قابلیت درک اندیشه های علمی انیشتین را داشت ، زمین زیبا و سخاوتمند خویش را به ویرانه‌ای متعفن مبدل نمیکردند و جنگ و بیماری و فرومایگی و تهی دستی ، دستاورد انسان نبود. کلید رسیدن به مرز آدمیت ، شوکت و جلال مادی نیست .بلکه، ایمان به نادانی خویش و میل به دانستن است

شایان دیبا

Leave a Reply